کد مطلب:77624 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109
یعنی از كلام امیرالمومنین علیه السلام است در نهی از گفتن عیب مردم: «و انما ینبغی لاهل العصمه و المصنوع الیهم فی السلامه ان یرحموا اهل الذنوب والمعصیه و یكون الشكر هو الغالب علیهم و الحاجز لهم عنهم، فكیف بالعائب الذی عاب اخا و عیره ببلواه.» یعنی و به تحقیق كه سزاوار است از برای صاحبان عصمت از معاصی و احسان شده به سوی ایشان در سلامت از ذنوب اینكه مرحمت و مهربانی كنند به صاحبان و گناهان و معصیت و اینكه شكر بر سلامت از گناه غلبه داشته باشد برایشان و مانع باشد مر ایشان را از گفتن عیب ارباب ذنوب از گناهان،[2] پس چگونه سزاوار نیست عیب نكردن از برای عیب دارنده ی آنچنانی كه عیب برادرش را گفته است و سرزنش كرده است برادرش را در ابتلای او به عیوب ذنوب! «اما ذكر موضع ستر الله علیه من ذنوبه مما هو اعظم من الذنب الذی عابه[3] ! و كیف یذمه بذنب قد ركب مثله فان لم یكن ركب ذلك الذنب بعینه، فقد عصی الله فیما سواه مما هو اعظم منه.» یعنی آیا بخاطر نمی آورد مرتبه و قدر پوشانیدن خدا بر او از گناهان او آن گناهی را كه بزرگتر بود از گناه آنچنانی كه عیب كرده برادرش را به او! و چگونه مذمت می كند او را به گناهی كه مرتكب شده است مثل آن گناه را، پس اگر مرتكب نشده است آن گناه را بعینه، [صفحه 631] پس به تحقیق كه نافرمانی كرده است خدا را در غیر آن گناه از گناهی كه بزرگتر باشد از گناه برادر او. «و ایم الله لئن لم یكن عصاه فی الكبیر و عصاه فی الصغیر، لجراته علی عیب الناس اكبر! یا عبد الله! لا تعجل فی عیب احد بذنبه فلعله مغفور له و لا تامن علی نفسك صغیر معصیه فلعلك معذب علیه. فلیكفف من علم منكم عیب غیره لما یعلم من عیب نفسه و لیكن الشكر شاغلا علی[4] معافاته مما ابتلی به غیره.» یعنی سوگند به خدا كه اگر عصیان نكرده باشد[5] خدا را در گناه كبیره و عصیان كرده باشد خدا را در صغیره، هر آینه جرات او بر عیب مردمان بزرگتر است از آن گناه. ای بنده ی خدا! تعجیل مكن در عیب كردن كسی به گناه او، پس شاید كه بخشنده شده باشد از برای او و ایمن مباش بر نفس تو صغیر معصیتی را، پس شاید كه تو معذب باشی بر آن، پس باید بازایستد از عیب كردن كسی كه می داند[6] از شما عیب غیر خود را از جهت علم به عیب خود و باید شكر بر نعمت سلامتی او را از گناه مانع باشد او را از عیب كردن به گناهی كه مبتلا است به او غیر او. [صفحه 632]
و من كلام له علیه السلام فی النهی عن عیب الناس[1].
صفحه 631، 632.